منو حالا نوازش کن

اینجا خاطرات خصوصی و روزانه من و مرد مهربونم ثبت میشه، بعد از سالهای طولانی بهم رسیدیم :)

منو حالا نوازش کن

اینجا خاطرات خصوصی و روزانه من و مرد مهربونم ثبت میشه، بعد از سالهای طولانی بهم رسیدیم :)

یعنی میشه اینجا حس خونه بهم بده؟ :(

واقعا حرف برای گفتن زیاد دارم. ولی اصلا دست و دلم به نوشتن نمیره. بلاگفای بیشعور حتی لینک وبلاگ دوستام رو هم خورده. میشه لطفا دوباره آدرس هاتون رو برام بذارید که لینک کنم؟ تازه یه سری لینک هم بود که من خواننده ی خاموششون بودم و دو سه تاشون تو ذهنم هستن فقط، اونا رو چطوری پیدا کنم؟ ... یه چند تا از پست هایی که بلاگفا خورده رو تونستم پیدا کنم ولی مطمئنم که کامل نیستن و کلی اون وسط مسط ها پست جا افتاده دارم.

اینجا هم هنوز یجوریه ، نامانوسه انگار اومدم یه جا مهمونی بعد جو صابخونه بودن گرفتم :(( انگار تو یه فضای خالی با خودم دارم صحبت میکنم... بگذریم...

گفته بودم که تو ماه رمضون کلاس زبانم رو فشرده ی سه هفته ای برداشتم که مثلا زود تموم شه و اذیت نشم. برخلاف توقعم خیلی سخت گذشت. چون ساعت 4.30 از خونه می اومدم بیرون و تا 8 کلاس بودم. طوری می رسیدم خونه که چند دقیقه بعدش افطار بود. قشنگ هم هر روز سر درد داشتم. تیچر مون خوب و دوست داشتنی و از معلم های قدیمی مون بود. چهارشنبه ی گذشته فاینال داشتم. بالاخره رکوردم شکست و بعد از 13 ترم تاپ بودن این ترم دوم شدم. روز اول خیلی حالم گرفته بود ولی بعد یه کمی به خودم دلداری دادم و سعی کردم از موضوع بگذرم. تو ماه رمضون سه بار دوس جون رو دیدم. یه بار که بعد از کلاس اومد پیشم دوشنبه اول تیر. رفتیم سمت گیشا و بعد از کلی مراسم "کجا بریم؟ چی بخوریم" تصمیم گرفتیم حلیم بخوریم. دوس جون خان هم زحمت کشید نون تازه و پنیر خامه ای هم گرفت و جاتون خالی افطاری بسیار خوشمزه ای نوش جان کردیم. از اونجا که من مثل بقیه روز ها سردرد داشتم دوس جون هرکاری از دستش برمیومد انجام داد که سرم بهتر شه و در کمال تعجب باید بگم که تاثیر داشت

دیگه ندیدمش تا دوشنبه ی بعدش که اومدم خونه بعد از افطار دیدم ساعت 9 هست و میشه در حد یه دیدار کوچیک همدیگرو ببینیم. دو عدد هایپ خوردیم و باز سردرد من توسط دوس جون خوب شد.

5 شنبه ی پیش هم من به شدت هوس پیتزا کرده بودم. به دوس جون گفتم من یه افطار مختصر می کنم بعد بریم شام بخوریم. دوس جون مهربونم هم پیشنهاد داد برام چایی و نون پنیر میاره. یعنی خوشمزه تر از اون لقمه ای که دوس جون از خونه گرفته بود و خیلی مرتب و بهداشتی برام آورده بود، وجود نداره. خیلی به دهنم مزه داد. بعد هم رفتیم رستوران ناخدا تو مرزداران که خیلی تعریفش رو شنیده بودم یه بار هم با یلدا ساندویچش رو خورده بودیم. پیتزاش خیلی معمولی بود ولی سایزش خیلی بزرگ بود. به اندازه ای که منو دوس جون با هم موفق شدیم نصفش رو بخوریم و در حال ترکیدن صحنه رو ترک کردیم.

چند تا فیلم خوب هست که دوس دارم بینیم ولی تو ماه رمضون یه کمی سخته. آخرای این هفته هم ممکنه خاله پری قدم رنجه کنن و من از روزه معاف بشم. 

ریشه ی موهام به شدت در اومده بود و موهام سه رنگ شده بود. مش های جلوی سرم هم حسابی دلم رو زد. یک عدد رنگ شماره 7 با تن نسکافه ای گرفتم و پریشب پگاه بعد افطار اومد و زحمتش رو کشید برام. از نتیجه هم راضی ام با اینکه تیره شده ولی مش ها با تن بسیار خوشرنگی تقریبا یکی دو درجه روشن تر هستن و به نظر خودم خوب شده. حالا ببینیم بعد از شستن چه رنگی میشه.

فصل های سریال های مورد علاقه م کامل شده بودن. تو هفته ی پیش آخرین فصل سریال های اوریجینال، گیم آو ترونز، سوپرنچرال، ومپایر دایریز و گریز آناتومی رو سفارش دادم که برای بعد امتحان زبانم کلی خودکشی کنم. در کمال حیرت سفارش ها دقیقا یه روز بعد رسید. من شرمسارم که بگم ظرف کمتر از یه هفته اوریجینال ، ومپایر و گیم آو ترونز رو تموم کردم. تازه دو قسمت هم گریز آناتومی دیدم. به نظرتون من مرض سریالی داریم؟ البته که دارم چون در حالی که سه تا سریال ندیده دارم سریال بیگ بنگ تئوری رو هم گرفتم که به فهرست ندیده هام اضافه کنم. باشد که خدا شفام بده در این روزهای عزیز. و حالا نظرات کارشناسی م: گیم آو ترونز که تعریف نمی خواد محشره با اینکه با اعصاب آدم بازی میکنه. این فصل هم عااااالی بود فقط نمی دونم چرا مثل بقیه فصل ها 12 قسمتی نبود و در ده قسمت تموم شد. د ومپایر دایرز به شدت افت کرده یعنی اگه اون دو تا داداش دوست داشتنی سریال نبودن آدم اصلا رقبت نمی کرد ادامه ش بده. تو این فصل هم بالاخره نینا خدافظی کرد و فصل هفت که احتمالا آخرین فصله بدون شخصیت الینا هست.

د اوریجینالز هم که همون سریالیه که از ومپایر جدا شد و فصل دوش تموم شد به نظر من خییییییلی خوب داره پیش میره فقط امیدوارم فصل های بعد افت نکنه.

چقدر دلم می خواد از سه روز تعطیلی عید فطر یه استفاده ی خوب کنیم و برنامه های عالی داشته باشیم. ولی از اونجا که می دونم دل بستن به تعطیلی ها همیشه امید الکی بوده ، هیچ برنامه ی خاصی ندارم براش.

ترم بعدی زبان هم از اواسط مرداد شروع میشه و باز برمیگردیم در کنار دوستای خوب خودمون.

بچه ها تو این شب های عزیز به یاد ما هم باشید التماس دعای ویژه دارم.

الان هم یک عدد مشتری گل و بلبل اومد بریم که برسیم بهش.

نظرات 9 + ارسال نظر
ریتا یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 11:27 ق.ظ http://rita90.persianblog.ir/

عزیزم ناراحت نباش. خیلی سخته... کلی از خاطرات آدم میپره ولی کاریش نمیشه کرد با غصه خوردن درست نمیشه. یه بار برادرم یک درایو رو کامل فرمت کرد. همه ی عکسهامون توش بود. خیلی اعصابم خورد شد ولی نشد کامل اطلاعات رو برگردونیم. فقط بخشی از اونا برگشت!

چه حیف :((((

asheghanehaye-1nini یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:57 ب.ظ http://asheghanehaye-1nini.blogsky.com

من ی کمی عادت کردم به وبلاگ جدیدم اما هروقت به این فکر میکنم خاطراتم کلا حذف شده اونم بخاطر بی مسئولیتی دیگران حرصم میگیره.. اوف..
چه خوب انقد سریال میبینی.. منم فیلم زیاد میبینم اما حوصلم به دنبال کردن سریال نمیکشه.. :)
التماس دعا عزیزم..

الهییی می دونم چه حسه گندیه

اسکارلت سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 09:54 ق.ظ http://tanha58.persianblog.ir

عزیزم خوشحالم همه چیز به خوبی و خوشیه. من چند تا وبلاگ رو از رو ادلیست تو میخوندم همیشه که حالا که پریده کلا بدون اونا سخته

:((((((( خودم از همه عصبانی ترم اصن دست ودلم نمیره برای لینک کردن دوستام

مهربانو سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.7168.blogfa.com

salam:) man mitoonam az in be baad inja ro vekhoonm o link konam??

اگر دوست دارید

پپل سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:59 ب.ظ http://www.ma-eshgh.blogsky.com

سلام
اتفاقی از 1 وبلاگی رسیدم اینجا.
خواستم بگم عزیزم مرض سریالی نیست خیلی هم خوبه
منم گیم آو ترونز و سوپرنچرال و بیگ بنگ و مدرن فمیلی و گریز آناتومی رو دارم میبینم همزمان.
حالا سریالایی که دیدم تموم شده رو اسم ببرم که کلی میشه!!!
توصیه اکید می کنم اگه فرندز رو ندیدی حتما ببین. درسته که از سال 1994 ساخته شده تا 2004 ولی واقعا و از ته دل میخندی...

اخه یه سریا میگن فرند کیفیت پایینه و یا عاشقش میشی یا اصن خوشت نمیاد. ولی خودمم دلم میخواد ببینم.

khanume b چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 08:31 ب.ظ http://caf3chi.mihanblog.com/

خانوووومهههه خونه جدید مبارکت عزیزم...
راستی سایتی که ازش فیلم میخری رو برام مینویسی؟؟ منم از وقتی ومپایر تمام شد رفتم سراغ izombie که باهاش حال نکردم چون از این سریالاس که هر قسمت جدا از دیگریه بعدشم که اوریجینالز رو دیدم حالا تو کف موندمممممم...

من از سایت های مختلف خریدم تا حالا ولی اخرین بار از سریال 20 گرفتم که یهروزه فرستاد.

هومن دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:33 ب.ظ http://since68.blogfa.com

سلام خانومه جان.
بعد از مدت ها بالاخره شد که بخونمت از دست این بلاگفای لعنتی.
سریال دیدن برای من از دیدن هرچیز دیگه لذت بخش تره.
منم مثل تو یه سریال باز درجه یکم !

واییییی هومن خوبی؟؟؟
سریال

لونا چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:38 ب.ظ

وای خانوووومه خوش به حالت که این همه سریال داری
من به صورت واضح نمیتونم سریال بخرم و نگاه کنم مستر مدام از مضرات این مدل سریال دیدن داره
میگه فیلم سینمایی بگیر ببین انقدر چشمت رو مدل نشستنت رو خراب نکن بشین پای لپ تاپ از زندگی عقب بمون سریال دنبال کن به جاش کتاب بخون :\
خب منم هی میگم هرچی بیشتر توش غرق شم بعدا شاید بیشتر زجر بکشم ولی خب الان 7 قسمت از گیم آف ترونز رو دیدم و کلی معتادشم دنبال فرصتم برم بقیه اش رو دانلود کنم ببینم
و اورجینالز رو هم تا فصل دوم قسمت 11-12 دیدم و بقیه اش رو هنوز ندارم :(

من شخصاٌ سریال رو خیلی به فیلم ترجیح میدم. حتماً بقیه جفتشم ببین که عالین البته اورجینالز در حد گیم آو ترونز نیست ولی به نوبه ی خودش اونم خوبه.
راستی آدرس نذاشتی.

هومن چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.since68.blogfa.com

آره خوبم
اسمایلی های اینجا هم در نوع خودش جالبه
آقاهه چطوره ؟! :دی

اسمایلی های بلاگفای نامرد یه چی دیگه بود.
اونم خوبه سلام می رسونه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد