سلام سلام . من فردا دارم با خانواده می رم شمال . الان هم خبر رسید فسقل اینا هم میان باهامون و من کلی ذوق زده شدم. امروز هم تو دفتر کلاس فشرده در سطوح مقدماتی و پیشرفته برای همکارا داشتم در خصوص انجام کارهای دفتر در زمان مرخصی من حالا خوبه از یه ماه پیش می دونن که من قراره 5 آبان برم ولی همه امروز یادشون افتاده بیان چهار تا کار یاد بگیرن که به امید خدا اونجا منو کچل نکنن با صد میلیون بار زنگ زدن.
من و دوس جون دقیقا از سه شنبه تا دیشب هر روز همدیگه رو دیدیم به جز روز جمعه که من با دخترا رفتم بیرون و دیر شد که برم سمت دوس جون اینا. این روزها هم جای خاصی نرفتیم هر روز تو مجتمع دوس جون اینا بودیم و از اون دوره هایی بود که من به شدت آقای دوس جون رو دوست داشتم و هی میخواستم قورتش بدم. 5 شنبه رفتیم انقلاب . من برای خودم و سه تا از بچه های زبان کتاب های ترم دیگه رو خریدم. بعد هم با اینکه دوس جون دلش رستوران سی نون می خواست ، من گفتم شاید تعطیل باشه و همونجا یک عدد عطاویچ یافتیم و شام رو همونجا خوردیم.
دیروز هم با دوس جون رفتیم مرغابی زیبا و جایزه ی خوشمزه مون رو دریافت کردیم.
دیگه همینا دیگه چیز خاص دیگه ای یادم نمیاد. ایشالا هفته ی دیگه برمیگرم
نووووش جووووون.. :)
خوش بگذره عزیزمممم.. :-*
به به چه پست مفید و خوشمزه ای
سفر سلامت بانو
سلااااااااااااااااام کلی خوش بگذره عزیزممممم
من وبلاگم رو جابجا کردم هوراااااا پ:***